سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/11/29 | 8:57 صبح | نویسنده : قربانعلی آقایی

در حالی که به نظر می رسد اینگونه فیلم ها و بازی ها سعی در روایتی حقیقی از تاریخ کشورهای خاورمیانه دارند، اما با کمی دقت متوجه خواهید شد که درواقع چنین نیست و روایت آن ها از تاریخ، فقط به نمایش کلی بخش های خاصی از آن و یا بعضا مدل سازی برخی از مکان های تاریخی خلاصه شده است. در اکثر اینگونه فیلم ها و بازی ها شاهد روایاتی پراکنده و آشفته و گه گاه تحریف شده از تاریخ هستیم که به نظر می رسد بیشتر جنبه سرگرم کننده داشته باشند تا ارائه کننده سندی تاریخی و قابل دفاع باشند.
جالب است که در اکثر اینگونه روایت ها که قرار است بازگو کننده تاریخ باشند، نه تنها به جغرافیای کشور مورد نظر توجه خاصی نمی شود، بلکه نوع تکلم، پوشش، مذهب و فرهنگ آن ها نیز در نظر گرفته نشده و به شکلی نادرست و تحریف شده به تصویر کشیده می شوند. در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که چرا یک روایت تاریخی به چنین سرنوشتی دچار می شود؟
این موضوع از دو جنبه کلی قابل بررسی است:
1- تحریف تاریخ و ارایه تعریف و دیدگاهی جدید از آن به مخاطب.
2- عدم شناخت کشورهای خاورمیانه (جغرافیایی، فرهنگی و...)
مورد اول درمورد فیلم های سینمایی ساخت هالیوود، آشکارا و واضح قابل پیگیری و بررسی است. اما درمورد بازی های رایانه ای مورد دوم صادق تر است. زیرا اکثر کمپانی های سازنده بازی های رایانه ای به دلیل عدم شناخت و آگاهی از کشورهای خاورمیانه، اغلب در ساخته های خود دچار انحرافات و اشتباهات جدی می شوند. ظاهرا تنها جذابیت سوژه های مربوط به تاریخ خاورمیانه و بکر بودن این سوژه ها برای ساخت بازی، شرکت های سازنده بازی های رایانه ای را جذب این کشورها کرده است.
شرکت یوبی سافت (Ubisoft) یکی از شرکت های مهم بازی سازی است که در اکثر ساخته های خود سعی کرده به نوعی نیم نگاهی به کشورهای خاورمیانه داشته باشد (تاریخی و سیاسی) و با روایت داستان هایی متنوع، مخاطبان خود را با فرهنگ و تاریخ این کشورها آشنا کند. البته باید این شرکت را یکی از پیشروهای صنعت تحریف تاریخ خاورمیانه دانست و به آن جایزه ویژه ای اهدا نمود! ساخت بازی شاهزاده ایرانی
(به ویژه نسخه The Forgotten Sands) اوج شاهکار این شرکت در تحریف تاریخ و فرهنگ و... یک کشور محسوب می شود. یکی از نکات جالب این بازی وضعیت تکلم شاهزاده ایرانی است؛ با توجه به اینکه داستان بازی ماجرای درگیری شاهزاده با دشمنانش را روایت می کند، اما شاهزاده به زبان انگلیسی صحبت می کند و درعوض دشمنان او همگی به زبان فارسی! تکلم می کنند. آن هم با لهجه غلیظ افغانی!! البته نظیر چنین اشتباهات فاحشی در این بازی به وفور دیده می شود که بحث درمورد آن ها را به مقاله ای دیگر موکول می کنم.
در ادامه بحث، بهتر است کمی بیشتر با این شرکت بازی سازی آشنا شویم.

یوبی سافت تقدیم می کند
شرکت یوبی سافت یکی از شرکت های مهم ساخت و انتشار بازی های رایانه ای است که بخش مرکزی آن در فرانسه قرار دارد. این شرکت در سال 1986 توسط پنج برادر از خانواده گیلموت در فرانسه تاسیس شد و طولی نکشید که ایو گیلموت (بزرگترین برادر) قرارداد هایی با شرکت های بزرگی چون الکترونیک آرتز و سیرا امضا کرد تا بازی های خود را در فرانسه پخش کند. در اواخر دهه 80 یوبی سافت پیشرویی خود را در بازارهای جهانی از جمله ایالات متحده، بریتانیا و آلمان آغاز کرد.


اینجا را کلیک کنید تا این تصویر را در اندازه واقعی آن ببینید.


این شرکت درحال حاضر شعبه های بسیاری در بیش از 20 کشور مختلف جهان دارا است که برخی از آن ها عبارتند از:
استودیوی کانادا، مونترئال، رومانی، اسپانیا، چین، سنگاپور، ایالات متحده آمریکا، آلمان، بلغارستان، مراکش، استرالیا، ایتالیا، هند، برزیل و...  
این شرکت از سال 2004 به بعد به عنوان سومین شرکت مستقل بازی های رایانه ای اروپا و هفتمین شرکت مستقل در آمریکا شناخته می شود.

پس از آشنایی مختصر با شرکت بازی سازی یوبی سافت، در ادامه به تحلیل یکی از مهمترین تولیدات این شرکت با عنوان Assassin’s Creed پرداخته و آن را از ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار خواهم داد:  

افسانه قاتلان
داستان بازی Assassin’s Creed بر اساس یک نظریه علمی پایه ریزی شده است و در این خلال، ماجرایی تاریخی را نیز دنبال می کند.
طبق یک نظریه علمی (البته این نظریه هنوز اثبات نشده است)، هر انسان یا حیوان، خاطرات و حافظه گذشتگان خود را درون دی ان ای (DNA) خود حمل می کند. بدین ترتیب دانشمندان می توانند با دسترسی به این بخش خاص از دی ان ای و شکاندن قفل ژنتیکی آن، به خاطرات گذشتگان یک فرد دسترسی پیدا کنند. این نظریه حتی وجود غریضه در حیوانات را هم اثبات می کند. بدین صورت بیان می دارد که غریضه، حافظه  Solid  و Static یک موجود زنده است که از پیشینیانش به او ارث رسیده و در دی ان ای همه آن ها موجود است.
در سال 2012 گروهی از دانشمندان متخصص علم ژنتیک در شرکتی به نام آبسترگو (Abstergo) موفق به ساخت دستگاه بسیار پیچیده ای به نام آنیموس (Animus) می شوند که می تواند با نفوذ به بخش حفظ خاطرات در دی ان ای انسان ها، قفل ژنتیکی آن را شکسته و به خاطرات اجدادی آن ها دست پیدا کند.

اینجا را کلیک کنید تا این تصویر را در اندازه واقعی آن ببینید.


البته بعدها معلوم می شود که این شرکت در لوای آزمایشات علمی خود، اهداف سیاسی خاصی را دنبال می کند و قصد دارد با دستیابی به خاطرات گذشتگان افرادی که اجداد آن ها در زمان جنگ های صلیبی می زیسته اند، اشیائی باستانی را به دست آورند. این اشیاء از این حیث مورد توجه روسای این شرکت قرار دارند که آن ها را ابزاری برای کنترل سرنوشت دنیا می دانند. طبق ادعای آن ها این اشیاء در زمان جنگ های صلیبی توسط برخی از فرماندهان ارتش مسلمانان و صلیبیان در مکان های نامعلومی مخفی شده اند و خبری از مکان احتمالی آن ها نیز در دست نیست. بدین منظور آن ها سعی می کنند با گزینش افرادی خاص که احتمالا اجداد آن ها از جنگجویان صلیبی یا مسلمانان بوده اند، و از طریق بازسازی خاطرات اجدادی آن ها (همان خاطراتی که در دی ان ای افراد ذخیره می شود) به مکان احتمالی اشیاء گمشده دست پیدا کنند.
نحوه گزینش این افراد هم در نوع خود جالب توجه است. برای انتخاب افراد مورد نظر، سازندگان بازی بازهم به سراغ یکی دیگر از نظریه های علم پزشکی رفته اند:
"رفتارهای اجتماعی یک فرد در حال حاضر، نوعی میراث ژنتیکی است که از نیاکانش به او ارث رسیده است".
به طور مثال: اگر فردی پزشک است، یکی از مهم ترین علت های گرایش او به شغل پزشکی می تواند گرایش اجداد او به این شغل باشد. یعنی اگر بتوانیم به بخش حفظ خاطرات در دی ان ای این فرد دست پیدا کنیم و موفق به شکستن قفل ژنتیکی آن شویم، خواهیم دید که گذشتگان این فرد اکثرا پزشک بوده اند (درمورد صحت این نظریه تردیدهای بسیاری وجود دارد و هنوز از طرف مجامع معتبر پزشکی به طور رسمی تایید نشده است)
با توجه به این نظریه، مسئولان شرکت آبسترگو تصمیم می گیرند تا سوژه های مورد نظر برای آزمایش خود را از بین افرادی انتخاب کنند که درحال حاضر جنگجو و یا قاتل باشند (به نظر آن ها این افراد می توانند اجدادی جنگجو داشته باشند و چه بسا در این بین جد یکی از آن ها به دوران جنگ های صلیبی نیز ارتباط پیدا کند.)
برای انجام این آزمایش 17 نفر از قاتلین و آدمکش های حرفه ای از سراسر دنیا شناسایی شده و طی عملیات های مختلف آدم ربایی، همگی به محل آزمایشگاه انتقال پیدا می کنند. آزمایش های پیچیده برای شکستن قفل ژنتیکی این افراد آغاز می شوند و سرانجام یکی از 17 نفر برای انجام پروژه سری شرکت مناسب تشخیص داده می شود. این فرد مردی حدودا 30 ساله به نام دزموند مایلز (Desmond Miles) است که خاطرات اجدادی او به دوران سومین جنگ صلیبی و یکی از اعضای مهم فرقه قاتلین به نام الطیر ابن لا احد
(Altaïr ibn La-Ahad) مرتبط می شود.



درمورد چگونگی انتخاب دزموند و سوابق او در بازی اینطور صحبت می شود:
لوسی: تو واقعا یه آدمکشی؟ مثل الطیر؟
دزموند: هم آره، هم نه.
لوسی: منظورت چیه؟
دزموند: قرار بود من یکی از اونها باشم، اما وقتی که 16 سالم بود از اون مزرعه فرار کردم.
لوسی: مزرعه؟
دزموند: بله، اونها به جایی که من در اون بزرگ شدم مزرعه می گفتن. حدس می زنم یه جایی مثل مصیاف . یه انجمن کوچک در ناکجا آباد.
(طبق دیالوگ های بازی، در عصر حاضر هم فرقه جدیدی از قاتلین (در اینجا به طور خاص مسلمانان) در نقطه ای نامعلوم درحال تعلیم و آموزش هستند. در ادامه خواهید دید که گروه شوالیه های معبد (به طور خاص اروپائیان) هم همچنان وجود دارند و به فعالیت خود مشغولند، با این تفاوت که آن ها بر خلاف اعضای فرقه قاتلان به شدت دستخوش تغییر شده اند و به پیشرفت های چشمگیری علمی دست یافته اند. دستگاه آنیموس نمونه ای از این پیشرفت محسوب می شود.)
...
دزموند: منو چطور پیدا کردید؟ منظورم اینه که من طی 10 سال گذشته هیچ قتلی انجام نداده بودم.
لوسی: تو از اسم واقعیت استفاده می کنی؟
دزموند: نه. نه تا قبل از امروز.
لوسی: کارت اعتباری داری؟
دزموند: فقط پول نقد.
لوسی: تلفن چی؟
دزموند: کسی رو برای تلفن زدن ندارم.
لوسی: گواهینامه رانندگی چطور؟
دزموند: موتور سیکلت دارم... اون هم توبیخ شده.
لوسی: جواب تو، عکس و اثر انگشته.
(نکته مهم درمورد این دیالوگ ها، اشاره به میزان نفوذ افراد شرکت آبسترگو در همه ادارات و دستگاه های دولتی است. آن ها بانک ها، مخابرات و حتی پلیس را هم تحت کنترل دارند.)

در ادامه داستان بازی، افراد شرکت آبسترگو موفق می شوند با شبیه سازی خاطرات الطیر، ارتباط خود را با دوران جنگ سوم صلیبی برقرار کنند. آن ها از طریق الطیر می توانند به قلعه مستحکم قاتلین (Assassin) نفوذ کنند و از اسرار آن ها آگاهی پیدا کنند. اما در این بین نقشه روسای شرکت آبسترگو کمی دستخوش تغییر می شود و علاوه بر یافتن اشیاء باستانی، نقشه تغییر و دستکاری تاریخ هم در دستور کار آن ها قرار می گیرد.
طبق روایت تاریخی ثبت شده در دی ان ای دزموند، الطیر یکی از قاتلین حرفه ای و تراز اول فرقه قاتلین بوده که با رئیس فرقه (فردی به نام المعلم ) رابطه ای صمیمی داشته و درواقع بهترین شاگرد او محسوب می شده است. المعلم، رئیس فرقه قاتلین، در قلعه ای مستحکم واقع در مصایف زندگی می کند. طبق روایت داستان بازی او قصد دارد تا با قتل 9 تن از سران مسیحی و مسلمان زمان خود، از بروز جنگ های صلیبی در آینده جلوگیری کند. به همین منظور او بهترین و ورزیده ترین شاگرد خود، الطیر را برای انجام این ماموریت اعزام می کند. اما برخلاف پیش بینی های المعلم، الطیر در انجام ماموریتش شکست می خورد و از طرف او به سختی مجازات می شود.
درست در همین زمان است که نقشه روسای شرکت آبسترگو (نوادگان شوالیه های معبد) به اجرا درمی آید. آن ها تصمیم می گیرند با کنترل الطیر از طریق دزموند، رویای المعلم را برای جلوگیری از ادامه جنگ های صلیبی تحقق بخشند. آن ها بر این باورند که این کار می تواند آینده آن ها را دستخوش تغییرات شگرفی کند.
(ظاهرا به علت شکست الطیر در اجرای ماموریتش، این 9 نفر در واقعیت زنده مانده بودند و در اثر رفتارهای آن ها، تاریخ به شکل کنونی خود پیش رفته بود. به همین دلیل روسای شرکت آبسترگو تصمیم می گیرند که با کشتن این افراد تاریخ را تغییر دهند و آن را به شکل دیگری رقم زنند. این عمل روسای شرکت آبسترگو، می تواند در راستای جمله وزیر جنگ دولت بوش پسر باشد که می گفت: " دیگر زمان آن رسیده که تاریخ از نو روایت شود". توجه داشته باشید که از جنگ سوم صلیبی به بعد است که صلاح الدین ایوبی موفق به شکست صلیبیان می شود (در سال1187م. لشکر صلیبیان در جنگ هیتن از صلاح الدین ایوبی شکست می خورد و او شوالیه های معبد را به خاطر جنایاتشان به مرگ می سپارد). حذف و یا تغییر این قطعه از تاریخ، می تواند موقعیت صلیبیان را در حفظ موقعیت و نگهداری شهرهایی که در دست داشتند تثبیت کند و آینده را صد درصد به نفع آن ها تغییر دهد. شاید این موضوع یکی از آرزوهای بزرگ اروپائیان باشد که در این بازی سعی در تحقق آن در دنیای مجازی دارند.)

و اما افرادی که در لیست ترور الطیر قرار می گیرند عبارتند از:

1- تمیر(Tamir) در دمشق
2- گارنیر(Garnier) در عکا
3- تلال(Talal) در اورشلیم
4- ابوالنقود (Abu’l Nuqoud) در دمشق
5- ویلیام دی مونتفرت (William de Montferrat) در عکا
6- مجدالدین (Majd Addin) در اورشلیم- این شخصیت برگرفته از شخصیت واقعی به نام بهاالدین ابن شداد (Baha ad-Din ibn Shaddad) است.
7- جبیر (Jubair) در دمشق - این شخصیت برگرفته از شخصیت واقعی به نام ابن جبیر (Ibn Jubayr) است.
8- سیبرند (Sibrand) در عکا
9- رابرت دی سابله رهبر تمپلرها در اورشلیم
سرانجام دزموند موفق می شود از طریق کنترل ذهنی الطیر و با کمک توانمندی های فردی او هر 9 فرد مورد نظر را به قتل برساند و ماموریتش را به پایان برساند.

اینجا را کلیک کنید تا این تصویر را در اندازه واقعی آن ببینید.


در نهایت پس از کشتن رابرت دی سابل، الطیر متوجه می‌شود خود المعلم رییس مخفی تمپلارها است (درواقع او دهمین نفر است) که حاضر نشده قدرت را به صورت مساوی بین خود و دیگران تقسیم کند و قصد دارد قدرت را به تنهایی در دست گیرد. با فاش شدن این راز، الطیر به شهر مصیاف  باز می‌گردد تا از المعلم دلیل این کار را سوال کند، اما متوجه می‌شود که او موفق شده به وسیله شیء باستانی که "باغ عدن" نامیده می شود (یکی از چند قطعه ای که روسای شرکت آبسترگو به دنبال آن هستند) تمام مردم شهر را تسخیر کند و تحت فرمان خود درآورد.
سرانجام درگیری نهایی بین المعلم و الطیر در می گیرد و درنهایت منجر به کشته شدن المعلم می شود. با مرگ المعلم، تکه‌ای از باغ عدن به دست الطیر می افتد و در طرف دیگر دزموند نیز آن را به دست می آورد. در همین زمان، مکان دیگر اشیاء باستانی نیز در سراسر جهان معلوم می‌شوند.
پس از این ماجرا روءسای شرکت آبسترگو که به تمام اهداف خود در اجرای این نقشه دست یافته اند، تصمیم به حذف دزموند (که تنها شاهد و آگاه این ماجراست) می گیرند، اما با وساطت لوسی او را در همان ساختمان رها می‌کنند...
حال که از داستان بازی آگاه شدید، بهتر است کمی درمورد جنگ های صلیبی و حواشی آن بپردازیم و به کمک دانسته های خود به تحلیل ماجراهای درون بازی بپردازیم.

آغاز جنگ های صلیبی و علل آن
برخلاف آنچه بسیاری بر آن اصرار می ورزند، جنگ های صلیبی نه اردوکشی نظامی با هدف گسترش مسیحیت، بلکه تنها با اهداف مادی صورت پذیرفتند. در دوره ای که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه می کرد، کامیابی و رفاه شرق، به خصوص مسلمانان خاورمیانه توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به سمبل های مسیحی مزین گردید. در عین حال اندیشه جنگ های صلیبی از میل به منافع مادی و دنیایی متولد شده بود و این، علت تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاست های صلح طلبانه در دوران اولیه تاریخشان، به تجاوزهای نظامی ویرانگر به شمار می رفت.
بنیان گذار جنگ ها "پاپ اربن دوم" بود. وی در سال 1095 م. مجلس "کلرمونت" را که اصول صلح طلبانه پیشین مسیحیت در آن متروک گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمین های مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و ده ها هزار نفر از مردمان عادی آن را تشکیل می دادند.

اینجا را کلیک کنید تا این تصویر را در اندازه واقعی آن ببینید.



مورخان بر این باورند که اقدام اربن دوم با انگیزه خنثی کردن یکی از رقبای طالب سمت پاپی صورت پذیرفت. به علاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و دیگران درحالی دعوت پاپ را با شور لبیک گفتند که مقصودی جز اغراض دنیایی نداشتند.
بنا به گفته "دونالد کوئر" از دانشگاه ایلینوی:
شوالیه های فرانسوی به دنبال زمین های بیشتر بودند (در اینجا لازم است به نکته ای توجه داشته باشید، این شوالیه های فرانسوی درواقع همان شوالیه های معروف معبد هستند که بعدها فرقه فراماسونری را پایه گذاری کردند. فرانسوی بودن شوالیه های معبد و موسسان و دست اندرکاران شرکت یوبی سافت هم در جای خود بسیار قابل توجه و تفکر است. شاید آن ها واقعا خود را از تبار شوالیه های معبد می دانند!)، تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند( توجه داشته باشید که داستان قسمت دوم این بازی در ایتالیا رخ می دهد). شمار وسیع مردم بینوا تنها برای فرار از سختی زندگی روزمره خویش به هیئت اعزامی پیوستند.
این جمعیت حریص در راه خود به شرق بسیاری از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل عام کردند. صلیبیان حتی شکم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ های قیمتی که گمان می کردند آن ها را قبل از مرگ بلعیده اند، پاره می کردند.
گروه مختلط و چند چهره صلیبیان پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل عام وسیع مسلمانان در سال 1099 م. به اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصره ای که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بی رحمی و وحشی گری ای، مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آن ها همه مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر سپردند. بر اساس سخنان یک تارخ نگار:
آن ها همه اعراب و ترک هایی را که می یافتند- چه مرد و چه زن- می کشتند.
ارتش صلیبیان طی دو روز، چهل هزار مسلمان را با وحشی ترین شیوه ممکن به قتل رساند. یکی از صلیبیان به نام "ریموند" به این خشونت چنین مباهات می کند:
مناظر شگفت آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می کردند؛ برخی آن ها را در حالیکه روی برج بودند هدف تیر قرار می دادند تا سقوط کنند؛ بعضی آن ها را بیشتر شکنجه می کردند و در آتش می انداختند. در کوچه های شهر پشته های سر و دست و پا دیده می شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان ها و اسب ها عبور می کردیم. اما این ها در مقایسه با آنچه در "معبد سلیمان" صورت گرفت بی اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما درحالیکه خون به زانوها و افسار اسب هایشان می رسید عبور می کردند.
آن ها اورشلیم را پایتخت خود قرار دادند و قلمرو پادشاهی از سرزمین های فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه) گسترش یافت. اما از این زمان به بعد برای حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه قدم در راه مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه یافته به سازماندهی نیازمند بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته ها از اروپا به فلسطین می آمدند و در مکان هایی شبیه صومعه زندگی می کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می دیدند. یک از این دسته ها با بقیه تفاوت داشت و دگرگونی ای را تجربه کرد که بر سیر تاریخ تاثیرگذار بود. این طبقه شوالیه های معبد نام داشتند.
http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/Cyber_Jihad_Front/articleid/2188898




تاریخ : یکشنبه 91/11/29 | 8:56 صبح | نویسنده : قربانعلی آقایی

داستان از این قرار است که در هیکل سلیمان از سیب بهشت (Apple of Eden) نگه داری می شود و نگهبانان، نگهبانان مقبره نام دارند. درواقع در AC I سازندگان قصد بر القای وجود هیکل سلیمان دارند و در موازات آن دیدگاه یهودانه خود را نسبت به سیب بهشت به تصویر میکشند؛ دیدگاهی که در آن سیب بهشت، میوه همان درخت دانشی است که خداوند آن را از آدم و حوا منع کرده بود، اما شیطان با پیشدستی آن را در اختیار آدم و حوا قرار میدهد. در این قسمت از بازی شخصیت داستان (Altair) در جستجوی آن می باشد.

داستان از این قرار است که در هیکل سلیمان از سیب بهشت نگه داری می شود که در ماموریتی المعلم به الطایر دستور میدهد تا به هیکل سلیمان رفته و بدون خونریزی سیب را بیاورد اما الطائر با دیدن رابرت سعی در حمله کردن به او را داشت که در این حمله ناکام ماند و در نهایت به مسیف (قلعه اساسین ها) بازگشت.در بازگشت به قلعه ، الطیر به المعلم در مورد ناکامی خود گفت اما چند لحظه بعد ، همکارش با دستی خونین وارد شد و گفت که پس از قانون شکنی های الطائر برادر من راکشتند اما من قطعه را آوردم.

الطائر در راه چند بار از قوانین سری اساسینها تخطی کرد و حتی حمله اش به رابرت هم نوعی تخلف از قوانین اساسینها به شمار می رفته..... درهمین هنگام که المعلم الطائر را بخاطر قانون شکنی هایش سرزنش می کرد ، یکی از سربازان وارد شد و گفت که رابرت به قلعه مسیف حمله کرده است.به همین خاطر الطائر مامور نبرد با رابرت می شود.المعلم تصمیم می گیرد با حیله رابرت را از مسیف دور کند...این کار با موافقت الطائر همراه نبود و او چندان به نقشه های المعلم عمل نکرد...او با ریختن چند الوار بر سر سپاهیان از داخل برجهای قلعه و نشان دادن توانایی اساسینها در پریدن و کشتن افراد رابرت را می ترساند و درنهایت او عقب نشینی می کند. بلافاصله بعد از اتمام این ماجرا،الطائر بدلیل تخلفاتی که کرده بود، در ملا عام مورد چاقو خوردن قرار می گیرد و به ظاهر کشته می شود. اما المعلم که در واقع نمایشی اجرا کرده بود برای الطائر توضیح می دهد که هیچ چیز واقعی نبوده و این فقطیک نمایش و صرفا جادو بوده است .پس این ماجرا المعلم مخفیانه با الطائر صحبت می کند.الطائر یک لیست 9 نفره از المعلم دریافت می کند که مامور به قتل تمامی انهاست . الطائر هر بار با کشتن یک فرد اطلاعاتی درباره قوم خود و همچنین فرد بعدی بدست می آورد که سرانجام به فرد آخر یعنی رابرت دی سابله رسید . پس از کشتن او ، رابرت در آخرین کلمات خود بیان کرد که او و المعلم هر دو جز گروه نگهبانان مقبره هستند و المعلم او را گول زده است و از او برای کشتن دیگر اعضای گروه و بدست آوردن قطعه عدن استفاده کرده است . [iii]

الطایر وارد ماموریت می شود و 9 نگهبان را میکشد و حین کشتن آنها بازی وارد صحنه ای برزخ گونه می شود که الطایر با مقتول به تنهایی وارد صحبت میشود و صادقانه از آنها حرف میکشد، یعنی پرسش او با جوابی صدق همراه است و از آنها اطلاعات کسب میکند. در حین این بازجویی ها و کسب اطلاعات الطایر کم کم به مسیری را که پیش گرفته شک میکند و دچار انحرافاتی میشود نسبت به المعلم، که این انحراف در هنگام قتل آخرین نگهبان یعنی روبرت، به اوج خود می رسد و متوجه میشود که المعلم در پشت تمامی این قضایا قرار دارد و خود او به دنبال سیب بهشت است.

در مماس این لحظات شاهد لشگر کشی ریچارد شیردل برای بازپس گیری بیت المقدس از مسلمانان هستیم که به نبرد با صلاح الدین ایوبی پرداخته و حتی در صحنه هایی الطایر نیز به مبارزه با مسلمانان و حمله به اردوگاه های آنان می پردازد.


در نبرد یا سکانس آخر، الطایر با المعلم رو به رو می شود و با وی که قدرت سیب بهشت را نیز دارد وارد مبارزه میشود و پس از مبارزه سخت در باغ بهشت (باغ خلفی دژ المعلم) ، الطایر ، المعلم را شکست میدهد و سیب بهشت را از دست المعلم در می آورد که المعلم وی را خاطر نشان می شود که آن را نابود کند، اما وی وسوسه می شود و از نابود کردن آن صرف نظر میکند. هنگام مرگ المعلم قطعه عدن فعال شده و یک کره طلایی نورانی در فضا تشکیل می دهد که روی آن جاهایی مشخص شده است که جای همان قطعات دیگر باغهای بهشت است.


قسمت اول بازی در این جا پایان میپذیرد و ادامه آن در زمان های بعدتر یعنی رنسانس و انقلاب آمریکا رخ میدهد.

در بازی از داخل امارت اصلی به پشت قلعه دری است که پشت آن باغی بسیار زیبا است ولی در واقعیت نیز اعتقاد حشاشیون این بوده که پشت قلعه باغی بسیار زیبا بوده که آن را با بهشت تشبیه کرده اند. بعضی از بناهای تاریخی مسلمانان نیز در این بازی دیده میشود مثلا بیت المقدس که در اورشلیم است همانند بنای امروزی آن در فلسطین که در قدیم همان اورشلیم بوده.

در انتهای بازی دزموند یکی از قابلیت های الطیر را بدست آورده بود که دید عقاب بود. بوسیله این دید عقاب الطیر, نوشته هایی را بر روی دیوار و زمین دیده میشد. در سالن اصلی روبه روی پنجره راست یکسری حروف(به مایایی) روی زمین نوشته شده بود که در انتهای آن بارکدی بود که پای آن اعدادی بود. اعداد به ترتیب عبارت بود اند از 12212012 که به عبارتی همان روز 21/12/2012 (12/21/2012)روز نابودی جهان است. داستان بازی نیز در ماه های جولای- آگوست و دسامبر در سال 2012 انجام میشود و احتمالا ما بزودی در نسخه های بعدی شاهد نابودی زمین خواهیم بود(شایدم این بازی برای رد این تفکر است و هیچ چیزی در بازی پیش نیاید) در ضمن در اتاق خواب دزمند بالا سر او بر روی دیوار چیز هایی نوشته شده است مانند کلمه الزلزله و نماد نابودی و زلزله ئ نوشته هایی مثل: ((من آلفا و امگا هستم،اولین و آخرین، شروع و پایان)) و((ما همه ی کتاب های که حاوی هزاران صفحه و در داخل هر کدام از آنها حقیقت جبران ناپذیر نهفته است را خواندیم)) و...


اشخاصی که این پیش بینی ها را کرده اند بسیار بر خود مطمئن هستند زیرا ساعت آن را هم پیش بینی کرده اند یعنی ساعت 22:13 دقیقه!!!! که شما میتوانید این ساعت رو بر روی همان دیوار مشاهده کنید. وباز هم متاسفانه در این بازی یک ایراد دیگر هم دارد. آن هم این است که الطیر برای رسیدن به بعضی ویو پوینت ها از روی خطوط قرآن رد میشد. یکی از همین حرکات در بالا رفتن از بیت المقدس واقع در اورشلیم(فلسطین امروزی) دیده میشود.[iv]

 

نکات کلیدی:

-        اساسین  >>> حاشاشین

-        حسن صباح >>> المعلم

-        قیاس نادرست ترور مقدس با ترور اساسینی

-        تحریف وقایع جنگهای صلیبی و نقش صلاح الدین ایوبی در آن

-        استفاده از جمله "هیچ چیز واقعی وجود ندارد" به کرات در قسمت های مختلف بازی، حتی در صحنه مرگ المعلم، که به عربی بیان میشود.

-        سعی در جلوه دادن این موضوع که تمامی قتل ها و ترورهای موهوم و مهم تاریخ به دست اساسین ها رخ داده که کنایه از حاشاشین می باشد.

 

 

 












[i] http://www.bazyrayaneh.com/forum/showpost.php?p=115204

[ii] همان.

[iii] http://www.bazyrayaneh.com/forum/showthread.php?t=24478

[iv] رجوع شود به i  


برچسب‌ها: حاشاشین, بازی, دین, تحریف تاریخ
+ نوشته شده در  سه شنبه 23 اسفند1390ساعت 18:33  توسط مهرداد |  نظر بدهید
 



تاریخ : یکشنبه 91/11/29 | 8:56 صبح | نویسنده : قربانعلی آقایی

مجله اینترنتی «دیجیتال ترندز» در شماره اخیر خود در مطلبی با عنوان «طبق مطالعات، بازی‌های ویدیویی جدید به شدت خشونت را به دین ارتباط می‌دهند» به قلم «جف هیوز» می‌‌نویسد: بازی و خشونت در بررسی‌های گذشته مورد مطالعه قرار گرفته‌اند اما آیا بازی‌های ویدیویی بیش از حد خشونت را به دین ارتباط می‌دهند؟ هنگامی که مذهب را با بازی‌های ویدیویی تلفیق کنید چه چیزی بدست می‌آید؟ بر اساس مطالعات جدید که اوایل هفته جاری توسط دانشگاه «میزوری» منتشر شده، از تلفیق دین با بازی‌های ویدیویی خشونت و یا به طور خاص تصویری اغراق‌شده از خشونت مرتبط با مذهب بدست می‌آید.

* بازیهای ویدیویی تلاش دارند دین را به خشونت ارتباط دهند

 این نتیجه جنجال‌برانگیز توسط یکی از دانشجوهای دکترا در دانشکده روزنامه‌نگاری دانشگاه میزوری به نام «گرگ پرالت» بدست آمده است. یافته‌های وی در کنفرانسی با موضوع دین دیجیتالی در ژانویه گذشته که از سوی مرکز فرهنگ و مذهب رسانه‌ای برگزار شده بود، مطرح شد. بر اساس برنامه کنفرانس، این تحقیق 20 صفحه‌ای «مذهب آرپی‌جی: ترسیم دین در بازی‌های معاصر» نام دارد. در این تحقیق پنج بازی ویدیویی که اخیرا روانه بازار شده و پرالت معتقد است بیشترین تکیه را در داستان خود بر دین دارند، مورد مطالعه قرار گرفته‌اند: Mass Effect 2, Final Fantasy 13, Assassin’s Creed, Castlevania .Lords of Shadow, Elder Scrolls: Oblivion سه تای این بازی‌ها درباره دین‌های افسانه‌ای هستند و دو تای آنها در رابطه با کلیسای کاتولیک ساخته شده‌اند. پرالت می‌گوید که بین 30 تا 70 ساعت برای هر بازی زمان صرف کرده و بازی Final Fantasy XIII زمان بیشتری را از وی گرفته است. پرالت هر یک از این گیم‌ها را بازی کرده، از موضوعات اصلی آن یادداشت برداشته و صحنه‌هایی را که موضوعات بیشتری مربوط به دین داشته‌اند را از نظر تصویری تحلیل کرده است. وی پس از آن نتیجه‌گیری کرده که این بازیهای ویدیویی تلاش دارند دین را به خشونت ارتباط دهند.  پرالت از یک سو به موضوع بازی Assassin’s Creed اشاره می‌کند که در آن قهرمانان یا تروریست‌ها به عنوان «سکولارهای دوران روشنفکری» نام برده می‌شوند و از کنترل افکار عمومی توسط کلیسای کاتولیک به وسیله معبد شوالیه‌هایش جلوگیری می‌کنند.

از این سری بازی هامی توان Assassins Creed را نام برد که دست درازی در این دین ستیزی ها دارد. در این مطلب سعی بر این است تا گوشه هایی از این ستیزه ها و اوهامات به نقد کشیده شود.

کیش یک قاتل، در واقع تا کنون سه گانه ای را تشکیل داده است که به روایت دو پهلوی تاریخ پرداخته و در مماس آن به تحریف تاریخ. این بازی در سه فصل منتشر شده است که فصل اول آن در دوران جنگ های صلیبی (قرن 11) ، فصل دوم (قرن 16) در عصر رنسانس و فصل سوم آن که در شرف انتشار است در دوران انقلاب آمریکاست (قرن 17).

 

 

لفظ ASSASSINS در لغت به معنای قاتل ولی در دیدگاه ریشه شناسی از حاشاشین مشتق می شود که این اشتقاق منظور سازندگان بازی می باشد.

حاشاشین از کلمه حشیش آمده و اصل کاربر آن را در تاریخ به فرقه اسماعیلیه و حسن صباح نسبت میدهند. که در آن فرقه افرادی داوطلبانه ابراز امادگی برای یاری به حسن صباح کرده و به نشانه برادری و دوستی یک انگشت خود را قطع کرده و به جای آن از وسیله ای (Hook) که چاقوی مخفی کوچکی می باشد استفاده میکنند. در تاریخ منقول است که این افراد پس از مصرف حشیش در خیالات و اوهام خود دست به ترور می زده اند. البته به حشاششین، داروفروش نیز گفته می شده است و به همین نام بازارهایی در شهرهای ایران وجود داشته است.

به نوعی او را اولین کسی میتوان نام برد که مردم را به طور ناجوانمردانه ترور میکرد. گروهی که حسن صباح تشکیل داده بود قوانینی خاصی برای داشت. بعضی از قوانین آنها عبارت اند از: مخفی شدن(بیشتر در پشت بام ها)- پریدن بر روی فردی که قرار است کشته شود- قطع یکی از انگشتان دست چپ(معمولا انگشتی که حلقه ازدواج در آن قرار میگیرد)-استفاده نکردن از نیزه و تیر و .... . [i]

حال این داستان در AC به بازی کشیده میشود، دقیقاً با همان رویه. به جای حسن صباح فردی به نام "المعلم" وجود دارد و قلعه ای شبیه قلعه حسن صباح الموت قزوین. حاشاشین هایی وجود دارند که یک انگشت خود از هر دست خود را قطع کرده منتهی با اسم اساسین.

شخصیت المعلم تا حدودی واقعی است و نام اصلی او رشیدالدین سنان است سایت ویکیپدیا در باره این شخصیت این چنین نوشته است: ((رشیدالدین سنان معروف به شیخ الجبل یا پیر کوه، از رهبران اسماعیلیان در سوریه بود. در جوانی به الموت رفت و فنون حشاشیون را فراگرفت. در 1162 (میلادی)، به سوریه رفت و قلعه اش را در مصیاف با کمک فداییان دیگر ساخت. وی در روند جنگ‌های صلیبی دخالت داشت. بر اساس وقایع تاریخی مثل اتفاقاتی که در حین حمله صلاح الدین ایوبی به مصیاف افتاد و دست‌نوشته‌های خودش، او قدرت‌هایی خدادادی و نیز توانایی غیب‌گویی داشته‌است. 




تاریخ : چهارشنبه 91/11/18 | 1:8 عصر | نویسنده : قربانعلی آقایی

در اینروز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به 33 کیلومتر رسیده بود. در ساعت 9:50 دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…


امام خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه 17 که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
وقایع 14 بهمن

ساعت 9 بامداد روز شنبه 14 بهمن در محل مدرسه شماره 2 علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
« کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد. »
تعیین دولت موقت

خمینی در روز 16 بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.
راه‌پیمایی 19 بهمن

روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.
وقایع 20 بهمن

در روز 20 بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.
وقایع 21 بهمن

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره 40 را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت 16:30 تا 5 بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت 12 بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.
وقایع 22 بهمن

در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود
تصمیم شورای عالی ارتش

ساعت 10 بامداد روز 22 بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.
مراسم دهه فجر

هرساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط دولت و طرفداران نظام جمهوری اسلامی انجام می گیرد. برخی از این مراسم که معمولا با بودجه های سنگین دولتی و سازمانی برگزار می شود در ادارات دولتی، وزارتخانه ها، مدارس، و خیابان ها انجام می گیرد. صدا و سیما معمولا به پخش آهنگ‌ انقلابی و تصاویر منتخب روزهای انقلاب 1357 ایران می پردازد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولا در طول دهه فجر برگزار می شود.

در مدارس کودکان کلاس‌های درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس روح‌الله خمینی و سیدعلی خامنه‌ای تزئین می‌کنند.




تاریخ : سه شنبه 91/11/10 | 8:0 عصر | نویسنده : قربانعلی آقایی

ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌های نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بی‌شمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن‌هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی‌شمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را  می‌گوییم.

دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاش‌های مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می‌دانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی شمار آن ـ اقرار نموده‌اند. و شاید توجه به این واقعیت‌ها توهین کنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است.


پیامبری چونان محمد شایسته آن است که از آیین وی پیروی شود و برای پذیرش رسالتش بر یکدیگر پیشی گرفت زیرا دعوت شریف او بر شناخت آفریدگار و تشویق به امور خیر و باز داشتن از زشتیها استوار است وهمه آنچه برای بشریت به ارمغان آورده زیبا و خوبی آفرین است
(گوستاو لوبون، دانشمند فرانسوی 

کارل مارکس، فیلسوف، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل در قرن 19 با درک عمیق از شخصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین اظهار می‌دارد: محمد مردی بود که... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دل‌های ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت، بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
..............................................................................................
شریعتی که محمد آورد به منزله چشمه ای است که نیاز جویندگان را بر آورده می سازد او جامعه ای بنیان نهاد که هر کس برابر ضوابط سهمش را از بیت المال در یافت می کرد و آیین وی کمک بزرگی به انسانیت بود ... 

 من همیشه نسبت به دین محمد9 به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته‌ام، به نظر من اسلام تنها دینی است که دارای آن‌چنان خاصیتی است که می‌تواند تغییرات گوناگون را به خود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد(ص) چنین پیش بینی کرده‌ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است. من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمان‌روایی مطلق جهان عصر جدید را احراز کند، طوری در حل مسایل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر به شدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.
........................................................................................................

من زندگی این مرد شگفتی آور را بررسی کرده وبه این اعتقاد رسیده ام که باید اورا نجات بخش بشریت نامید و بر این باورم که اگر فرصت برای مردی همانند او فراهم شودو به تنهایی حکمران دنیای جدید گردد تو فیق خواهد یافت آن را با شیوه ای مسالمت آمیز بر طرف کند

(برنارد شاو، نویسنده ایرلندی


محمد با برجستگی بی نظیر و تعلیمات پر معنایش توانست اندیشه را با عمل جمع آورد و پیامبری با هوش و قانونگذار و گستراننده عدالت در میان مردم بود . 
  (ماکس سایکس نویسنده انگلیسی)

گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این آیین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد(ص) » درباره پیامبر اعظم سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیک‌ترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) گفته می‌شود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص)و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد.


تولستوی نویسنده  وفیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سر مشق رهبران بزرگ سیاسی در جهان بوده است در کتاب اسلام وعرب دکتر گستاولوبون صفحه 154و159 نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام بشرح زیر دارد که موضوع آن  ماهیت و انگیزه پشت پرده کاریکاتورهای توهین آمیز غرب را بر ملا می سازد.   

تولستوی که سر مشق افرادی همچون گاندی بوده چنین میگوید :  شخص شخیص پیامبراسلام سزاوار همه گونه  احترام واکرام میباشد . شریعت پیغمبر اسلام بعلت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر   خواهد شد



  • خرید مسکن
  • اشکان دی ال
  • کارت شارژ همراه اول